پایان نامه رابطه سرسختی روان شناختی و شیوه فرزند پروری والدین دانشجویان

معرفی پایان نامه رابطه بین سرسختی روان شناختی و شیوه ی فرزند پروری والدین دانشجویان دانشگاه پیام نور آستارا

آیا بین سرسختی روانشناختی و شیوه فرزند پروری والدین دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی در سال تحصیلی 93-1392 رابطه وجود دارد؟

در این پایان نامه سعی می شود به سوال پژوهشی بالا پاسخ داده شود.

این پایان نامه در 5 فصل (کلیات، پیشینه و ادبیات تحقیق، روش شناسی پژوهش، تجزیه و تحلیل داده ها، بحث و نتیجه گیری) تهیه گردیده و در انتها فایل ضمیمه ی پرسشنامه و منابع مورد استفاده در این تحقیق ذکر شده است.

رابطه سرسختی روانشناختی و سبک فرزند پروری والدین

مقدمه

شناخت شخصیت ویژگی های چگونگی شکل گیری، عوامل موثر در ایجاد شخصیت از یک سو ارضای حس کنجکاوی و میل به حقیقت جویی را در انسان به دنبال دارد، زیرا این شناخت از نوع خودشناسی است و می توان گفت سرسختی روانشناختی به عنوان یک سازه ی شخصیتی مثبت برای اولین بار توسط مدی و کوباسا در دهه ی هشتاد قرن بیستم براساس نظریه های وجودی شخصیت مورد توجه ویژه ای قرار گرفت.

امروزه اکثر متخصصین نقش استرس را در بروز بیماریها مورد تأیید قرار می دهند. به اعتقاد کوباسا و مدی سرسختی روان شناختی مجموعه ای از ویژگیهای شخصیتی است بنابراین سرسختی روانشناختی یک احساس عمومی است و مبنی بر اینکه شرایط محیط ایده آل است و باعث می شود که موقعیت های پراسترس و بالقوه با معنی و جالب ببیند و به این صورت که آنها را به تجارب بزرگ و پیشرفته به جای تجارب مختصر و کوچک تبدیل کند. افرادی که سرسختی روان شناختی کمتری داشتند در مورد حل مسأله لاینحل تکلیف تحمل ناکافی تلاش بیشتری نشان دادند. اما برعکس سرسختی روان شناختی هیچ اثر بارزی بر میزان تلاشهایی که بر اساس مسائل قابل حل این تکلیف انجام می شود نداشت. همچنین سرسختی روان شناختی در هنگام تکمیل این تکالیف بر حالت تنش زایی آنها نیز اثری نداشت.

فرزند پروری جایگاه ویژه ای در کانون خانواده دارد. محیط خانواده می تواند بر رفتار فرزند تأثیرگذار باشد. کودک خصوصیات را از والدین به ارث می برد، بنابراین پدر و مادر زمینه ی رشد و پیشرفت فرزندان را فراهم می کند. نفوذ والدین بر فرزندان تنها محدود به جنبه های ارثی نیست. بلکه پدر و مادر در آشنایی کودک با زندگی جمعی و فرهنگ جامعه نیز نقش موثری را ایفا کند. مهمترین تماس های کودک در خانواده با والدین است. این تماس نقطه ی کانونی فرهنگ کودک را ایجاد می کند. رفتار اولیاء کودک، چه خشن و چه محبت آمیز و چه منع کننده باشد. یا او را آزاد گذارد غالبا مطابق الگوهای فرهنگی خاص انجام می گیرد. به هر حال کودک طبق فرهنگ خاص پدر و مادر خود مراقبت و تربیت می شود و رفتار او از جنبه های مختلف مطابق با فرهنگ جامعه ای می باشد که در زندگی می کنند و نظر و رأی پدر و مادر نیز در آنها موثر است.

بنابراین مطالعه حاضر در سرسختی روان شناختی و رابطه ی آن با شیوه های فرزند پروری والدین را مورد توجه قرار می دهد. عوامل مختلفی می تواند بر شیوه های فرزند پروری دخیل باشد. که در تحقیق حاضر رابطه ی سرسختی روان شناختی با شیوه های فرزند پروری را در بین دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی مورد بررسی قرار می دهیم.

تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها

سرسختی روان شناختی

تعریف عملیاتی: نمره ای که فرد در آزمون سرسختی روان شناختی کیامرثی (1385) کسب می کند سرسختی فرد می باشد.

تعریف مفهومی: سرسختی روان شناختی مفهومی است که اولین بار توسط کوباسا و مدی 1979 مطرح شده است، کوباسا و مدی با استفاده از نظریه های وجودی شخصیت، سرسختی روان شناختی را ترکیبی از باورها در مورد خویشتن و جهان تعریف می کند که از سه مولفه، تعهّد، کنترل و مبارزه جویی تشکیل شده است.

شیوه ی فرزند پروری

تعریف عملیاتی: نمره ای که فرد در آزمون شیوه ی فرزند پروری والدین با مریند (1387) کسب می کند.

تعریف مفهومی: در روان شناسی روش های فرزند پروری، نیروهایی است که از سوی والدین اعمال می شود شخصیت والدین و انتظارات والدین و اعتقادات آنان در مورد اهداف اجتماعی شدن و راهکارها و شیوه هایی که برای تربیت کودکان به کار می برند.

منظور از شیوه های فرزند پروری روشهایی است که والدین در تربیت کودکان مورد استفاده قرار می دهند و این شیوه دارای سه نوع می باشد: (سهل گیر- مستبد- قاطع) که مورد بررسی قرار می گیرد.

والدین سهل گیر:

این والدین نسبت به آموزش رفتارهای اجتماعی سهل گیر، نظم و تربیت و قانون کلی در این خانواده ها حاکم است و پای بندی اعضاء به قوانین و آداب و رسوم اجتماعی بسیار کم است، هر کسی هر کاری که بخواهد انجام می دهد. فرزندان در چنین خانواده هایی دارای استقلال فکری و عملی هستند و به سبب هرج و مرج نوعی تزلزل روحی در این گونه خانواده ها به چشم می خورد. این تزلزل باعث بی بند و باری کودکان شده و باعث می شود که آنان نسبت به زندگی اجتماعی احساس مسئولیت نکنند.

والدین مستبد:

این والدین خود را به صورت انعطاف ناپذیری تحمیل می کنند. از نظر تربیتی خشن، و تنبیه گونه هستند. با رفتارهای بد مقابله می کنند و کودک بد رفتار را تنبیه می کنند. ابراز محبت و صمیمیت آنها نسبت به فرزند خود را در حد پایین است. آنها امیال کودکان را در نظر نمی گیرند و عقایدش را جویا نمی شوند کودکان چنین والدینی ثبات روحی و فکری ندارند و خویشتن را بد بخت می پندارند. آنها زود ناراحت می شوند و در برابر فشارهای روانی آسیب پذیرند و به مشکل روانی بر می خورند.

والدین قاطع:

به فرزندان خود استقلال و پیام نوری فکری می دهند. آنان را تشویق می کنند و نوعی محدودیت و کنترل را بر آنها اعمال می دارند. در خانواده هایی با والدین قاطع اظهار نظرها و ارتباط اخلاقی وسیع در تعامل والدین و کودک وجود دارد.

گرمی و صمیمیت نسبت به همسالان و کودک در سطح بالاست. کودکان چنین والدینی متکی به نفس هستند. با همسالان خود رابطه ای گرم و دوستانه برقرار می کنند. با فشار روانی خود به خوبی کنار می آیند و مقابله می کنند، سرزنده، شاداب و پرانرژی هستند.